تکنیک ارزشگذاری
تکنیک ارزشگذاری به روش یا مدل تحلیلیای اطلاق میشود که برای تخمین ارزش منصفانه یک دارایی یا بدهی در چارچوب استاندارد حسابداری شماره ۴۲ استفاده میشود. این تکنیکها باید بهگونهای طراحی و اعمال شوند که همراستا با مفاهیم بنیادین استاندارد، از جمله قیمت خروج، مفروضات مشارکتکنندگان بازار، شرایط جاری بازار، و سلسلهمراتب ورودیها باشند.
انتخاب تکنیک مناسب، بستگی به ماهیت دارایی یا بدهی، میزان دسترسی به دادههای بازار، و سطح قابل مشاهده بودن ورودیها دارد. استاندارد بهصراحت بیان میکند که هیچ تکنیکی بهتنهایی اولویت مطلق ندارد؛ بلکه باید تکنیکی انتخاب شود که در شرایط موجود، بیشترین میزان استفاده از ورودیهای قابل مشاهده و کمترین میزان اتکاء بر ورودیهای غیرقابل مشاهده را ممکن کند.
ویژگیهای کلیدی تکنیک ارزشگذاری
- سازگاری با فرض بازارمحور بودن
تکنیک باید بر پایه مفروضاتی باشد که مشارکتکنندگان بازار استفاده میکنند نه بر پایه قصد و برنامه داخلی شرکت. - روایی نظری و عملی
تکنیک باید از نظر منطقی، اقتصادی و آماری معتبر باشد و در عمل، برای شرایط مشابه توسط بازار یا متخصصان استفاده شود. - قابلیت استفاده از ورودیهای قابل مشاهده
در انتخاب تکنیک، اولویت با روشهایی است که بتوان در آنها از قیمتهای بازار یا دادههای قابل مشاهده استفاده کرد. - قابلیت تکرار و مستندسازی
تکنیک باید بهگونهای باشد که در دورههای مختلف و توسط افراد مختلف قابل اجرا، تکرار و مستندسازی باشد. - پاسخگو به پیچیدگی دارایی/بدهی
هرچه پیچیدگی دارایی یا بدهی بیشتر باشد (مثلاً ابزارهای مشتقه یا قراردادهای ساختاریافته)، تکنیک باید بتواند انعطافپذیری و دقت لازم را فراهم کند.
انواع تکنیکهای ارزشگذاری در استاندارد شماره ۴۲
نوع تکنیک | توضیح | موارد کاربرد |
رویکرد بازار | استفاده از قیمتها و اطلاعات معاملات واقعی یا مشابه در بازار | سهام بورسی، املاک با معاملات مشابه |
رویکرد درآمدی | تخمین ارزش بر اساس جریانهای نقدی مورد انتظار و تنزیل آنها با نرخ مناسب | داراییهای نامشهود، ابزارهای مالی |
رویکرد هزینهای | ارزشگذاری بر اساس هزینه جایگزینی یا بازتولید دارایی، منهای استهلاک و کاهش ارزش | تجهیزات خاص، داراییهای فاقد بازار فعال |
انتخاب تکنیک مناسب؛ بر اساس شرایط
- در بازارهای فعال و شفاف: معمولاً رویکرد بازار بهترین انتخاب است.
- در صورت فقدان دادههای بازار و وجود جریانهای نقدی پیشبینیپذیر: رویکرد درآمدی توصیه میشود.
- در مواردی که جایگزینی دارایی امکانپذیر و قابل برآورد است: میتوان از رویکرد هزینهای استفاده کرد.
مثالهای کاربردی
- سهام معاملهشونده در بورس
شرکت الف برای ارزیابی سهام خود در بورس، از تکنیک «رویکرد بازار» با استفاده از قیمت پایانی همان روز در بازار بورس استفاده میکند. چون دادهها کاملاً قابل مشاهده هستند، این تکنیک ساده و با قابلیت اتکای بالاست. - برآورد ارزش پتنت ثبتشده
شرکت ب برای ارزیابی یک حق اختراع، از مدل جریانهای نقدی تنزیلشده استفاده میکند. این تکنیک از نوع «رویکرد درآمدی» است و شامل برآورد فروش آتی، نرخ تنزیل و دوره عمر مفید دارایی میشود. - ارزیابی ساختمان صنعتی خاص
شرکت ج یک کارخانه با کاربری خاص دارد. بازار فعالی برای فروش آن وجود ندارد، اما هزینه جایگزینی آن قابل برآورد است. از این رو، از «رویکرد هزینهای» برای ارزشگذاری استفاده میشود.
ملاحظات حرفهای
- انتخاب تکنیک باید مستند، منطقی و قابل توجیه باشد.
- در صورت استفاده از ورودیهای سطح ۳، حساسیت نتایج به مفروضات کلیدی باید تحلیل و افشا شود.
- اگر چند تکنیک نتایج متفاوت ارائه دهند، باید قضاوت حرفهای برای انتخاب یا میانگینگیری مستند شود.
- هرگونه تغییر در تکنیک بین دورهها باید توجیه شود و بهصورت شفاف افشا گردد.
نتیجهگیری
تکنیک ارزشگذاری، ابزاری حیاتی برای انتقال مفاهیم نظری ارزش منصفانه به عدد قابل گزارش در صورتهای مالی است. دقت در انتخاب، طراحی و اجرای این تکنیکها، ضامن اعتبار و شفافیت گزارشگری مالی است. بیتوجهی به اصول استاندارد در بهکارگیری این روشها، میتواند منجر به ارائه ارزشهایی غیرواقعی، سوگیرانه یا غیرقابل دفاع شود. حسابداران و تحلیلگران حرفهای باید ضمن تسلط بر مفاهیم، به تکنیکهای ارزشگذاری بهعنوان ابزاری تخصصی و حساس نگاه کنند، نه صرفاً یک مدل محاسباتی.
این مفهوم بخشی از چارچوب استاندارد شماره ۴۲ است و در روزهای آینده، سایر اجزاء آن با همین سبک تحلیلی از طریق سایت و شبکه های اجتماعی انجمن حسابداران خبره ایران منتشر خواهند شد.
گردآوری، ترجمه و تدوین:
دکتر سید محمد باقرآبادی
انجمن حسابداران خبره ایران
نوآوری در اندیشه، پیشرو در عمل