انجمن حسابداران خبره ایران

نخستین و بزرگ‌ترین انجمن حرفه ای حسابداری ایران

عضو پیوسته فدراسیون بین‌المللی حسابداران (آیفک)

جزء مالی با اهمیت (Significant Financing Component)

این مفهوم در حسابداری به معنای جزء مالی با اهمیت است. جزء مالی با اهمیت (Significant Financing Component)  به شرایطی در یک قرارداد با مشتری اشاره دارد که زمان‌بندی پرداخت‌ها (چه به‌صورت پیش‌پرداخت و چه پرداخت‌های تأخیری) تأثیر قابل توجهی بر ارزش منصفانه مابه‌ازای دریافتی دارد، به دلیل ارزش زمانی پول. این جزء نشان‌دهنده تأمین مالی ضمنی است که واحد تجاری به مشتری (در پرداخت‌های تأخیری) یا مشتری به واحد تجاری (در پیش‌پرداخت‌ها) ارائه می‌دهد. در چارچوب بخش تعیین قیمت معامله استاندارد حسابداری شماره ۴۳ ایران و قسمت مشابه در IFRS 15، جزء مالی با اهمیت برای تنظیم قیمت معامله به ارزش فعلی و شناسایی درآمد به شکلی که منعکس‌کننده ارزش اقتصادی واقعی باشد، مورد توجه قرار می‌گیرد. این مفهوم برای اطمینان از گزارشگری مالی دقیق و منصفانه در قراردادهای بلندمدت یا با شرایط پرداخت غیرمعمول حیاتی است.

ویژگی‌ها و اهمیت:
جزء مالی با اهمیت دارای ویژگی‌های زیر است:

  • ارزش زمانی پول: فاصله زمانی قابل توجه بین انتقال کالا یا خدمت و دریافت پرداخت، ارزش مابه‌ازا را تحت تأثیر قرار می‌دهد، که نیازمند تنظیم به ارزش فعلی است.
  • تأثیر بر قیمت معامله: مبلغ معامله باید با استفاده از نرخ تنزیل مناسب (مانند نرخ بهره ضمنی یا نرخ استقراض) تعدیل شود تا اثر تأمین مالی منعکس گردد.
  • کاربرد در پرداخت‌های غیرهمزمان: این جزء در قراردادهایی با پیش‌پرداخت‌های زودهنگام یا پرداخت‌های اقساطی بلندمدت رایج است.
  • استثنای قراردادهای کوتاه‌مدت: در قراردادهای با دوره کمتر از یک سال، اثر جزء مالی ممکن است ناچیز تلقی شده و نیازی به تنظیم نمی باشد.

اهمیت این مفهوم در بخش تعیین قیمت معامله استاندارد حسابداری شماره ۴۳ ایران و قسمت مشابه در IFRS 15 به این دلیل است که عدم توجه به جزء مالی با اهمیت می‌تواند به شناسایی نادرست درآمد منجر شود. برای مثال، اگر درآمد یک قرارداد با پرداخت‌های اقساطی بلندمدت بدون تنظیم ارزش زمانی پول ثبت شود، درآمد به‌صورت غیرواقعی افزایش می‌یابد، که تصویر نادرستی از عملکرد مالی ارائه می‌دهد. طبق الزامات استاندارد حسابداری شماره ۴۳ ایران (IFRS 15)، شناسایی و تنظیم جزء مالی با اهمیت اطمینان می‌دهد که درآمد منعکس‌کننده ارزش اقتصادی واقعی مابه‌ازای دریافتی است. این مفهوم در صنایعی مانند املاک، خودروسازی، تجهیزات صنعتی، و خدمات فناوری که قراردادهای بلندمدت با شرایط پرداخت متنوع رایج‌اند، کاربرد گسترده‌ای دارد.

کاربرد در استاندارد حسابداری:
طبق الزامات استاندارد حسابداری شماره ۴۳ ایران (IFRS 15)، جزء مالی با اهمیت در مرحله سوم چارچوب پنج‌مرحله‌ای شناسایی درآمد (تعیین قیمت معامله) برای تنظیم قیمت معامله به ارزش فعلی مورد توجه قرار می‌گیرد. فرآیند اعمال این مفهوم شامل مراحل زیر است:

  1. ارزیابی وجود جزء مالی: واحد تجاری باید بررسی کند آیا زمان‌بندی پرداخت‌ها تأثیر قابل توجهی بر ارزش مابه‌ازای دریافتی دارد. این شامل تحلیل فاصله زمانی بین انتقال کالا یا خدمت و پرداخت، و همچنین نرخ سود بازار است.
  2. محاسبه ارزش فعلی: اگر جزء مالی با اهمیت وجود داشته باشد، مابه‌ازای وعده‌داده‌شده باید با استفاده از نرخ تنزیل مناسب (مانند نرخ بهره ضمنی قرارداد یا نرخ استقراض واحد تجاری) به ارزش فعلی تنظیم شود. این نرخ باید منعکس‌کننده ریسک اعتباری و شرایط بازار باشد.
  3. تخصیص و شناسایی درآمد: قیمت معامله تنظیم‌شده به تعهدات عملکردی تخصیص می‌یابد، و درآمد بر اساس ایفای تعهدات شناسایی می‌شود. بهره ضمنی (درآمد یا هزینه) جداگانه و طبق استانداردهای ابزارهای مالی (مانند IFRS 9 یا معادل آن در ایران) ثبت می‌شود.
  4. بازنگری و مستندسازی: واحد تجاری باید نرخ تنزیل و مفروضات مورد استفاده را مستند کرده و در صورت تغییر شرایط اقتصادی (مانند نرخ‌های بهره)، برآوردهای خود را بازنگری کند.

طبق الزامات استاندارد حسابداری شماره ۴۳ ایران (IFRS 15)، در قراردادهای با دوره کمتر از یک سال، واحد تجاری می‌تواند از تنظیم جزء مالی چشم‌پوشی کند، مشروط بر اینکه اثر آن ناچیز باشد. همچنین، اگر زمان‌بندی پرداخت به دلایل غیرمالی (مانند تضمین کیفیت) باشد، ممکن است جزء مالی با اهمیت تلقی نشود.

چالش‌ها و پیچیدگی‌ها:
شناسایی و حسابداری جزء مالی با اهمیت با چالش‌هایی مواجه است، از جمله:

  • تعیین نرخ تنزیل مناسب: انتخاب نرخ بهره‌ای که منعکس‌کننده ریسک قرارداد و شرایط بازار باشد، دشوار است، به‌ویژه در بازارهای با نرخ‌های نوسانی. طبق الزامات استاندارد حسابداری شماره ۴۳ ایران (IFRS 15)، واحد تجاری باید از نرخ‌های بازار یا نرخ استقراض خود استفاده کند.
  • ارزیابی اهمیت مالی: تعیین اینکه آیا فاصله زمانی پرداخت‌ها تأثیر قابل توجهی دارد، نیازمند قضاوت حرفه‌ای است و ممکن است به تفسیرهای متفاوت منجر شود.
  • پیچیدگی محاسبات: محاسبه ارزش فعلی در قراردادهای با پرداخت‌های متغیر یا چندمرحله‌ای زمان‌بر و نیازمند ابزارهای مالی پیشرفته است.
  • تغییرات در شرایط اقتصادی: نوسانات در نرخ‌های بهره یا وضعیت مالی مشتری می‌تواند برآوردهای جزء مالی را نادرست کند، که نیاز به بازنگری دوره‌ای دارد.
  • مستندسازی شواهد: اثبات وجود جزء مالی با اهمیت و معقولیت نرخ تنزیل نیازمند مستندات قوی، مانند تحلیل‌های بازار یا داده‌های مالی، است.

برای رفع این چالش‌ها، واحدهای تجاری باید از مدل‌های مالی دقیق، داده‌های بازار معتبر، و مشاوره با کارشناسان مالی استفاده کنند تا اطمینان حاصل کنند که حسابداری جزء مالی با اهمیت با الزامات استاندارد حسابداری شماره ۴۳ ایران (IFRS 15) هم‌راستا است.

مثال‌های عملی:

  1. املاک و مستغلات: یک شرکت ساختمانی آپارتمانی را با قیمت ۱۰۰ میلیون تومان می‌فروشد، اما مشتری پرداخت را در اقساط سه‌ساله (سالانه ۳۵ میلیون تومان) انجام می‌دهد. فاصله زمانی پرداخت‌ها یک جزء مالی با اهمیت ایجاد می‌کند. با نرخ تنزیل ۵٪، ارزش فعلی اقساط حدود ۹۴.۵۵ میلیون تومان است. طبق الزامات استاندارد حسابداری شماره ۴۳ ایران (IFRS 15)، درآمد ۹۴.۵۵ میلیون تومان در زمان تحویل آپارتمان شناسایی شده و تفاوت (۵.۴۵ میلیون تومان) به‌عنوان درآمد بهره در طول سه سال ثبت می‌شود.
  1. خودروسازی: یک شرکت خودروسازی خودرویی را با قیمت ۵۰۰ میلیون تومان می‌فروشد، اما مشتری ۴۵۰ میلیون تومان را به‌صورت پیش‌پرداخت و ۵۰ میلیون تومان را پس از دو سال پرداخت می‌کند. جزء مالی با اهمیت به دلیل تأخیر در پرداخت نهایی وجود دارد. با نرخ تنزیل ۴٪، ارزش فعلی ۵۰ میلیون تومان حدود ۴۶.۰۴ میلیون تومان است. طبق الزامات استاندارد حسابداری شماره ۴۳ ایران (IFRS 15)، درآمد ۴۹۶.۰۴ میلیون تومان (۴۵۰ + ۴۶.۰۴) در زمان تحویل خودرو شناسایی شده و تفاوت به‌عنوان هزینه بهره ثبت می‌شود.
  1. خدمات فناوری: یک شرکت نرم‌افزاری خدمات ابری دوساله را با قیمت ۲۰ میلیون تومان ارائه می‌دهد، اما مشتری کل مبلغ را به‌صورت پیش‌پرداخت پرداخت می‌کند. پیش‌پرداخت یک جزء مالی با اهمیت ایجاد می‌کند. با نرخ تنزیل ۳٪، ارزش فعلی درآمد حدود ۱۸.۸۳ میلیون تومان است. طبق الزامات استاندارد حسابداری شماره ۴۳ ایران (IFRS 15)، درآمد ۱۸.۸۳ میلیون تومان به‌صورت تدریجی در طول دو سال شناسایی شده و تفاوت به‌عنوان هزینه بهره ثبت می‌شود.

تأثیر بر گزارشگری مالی:
جزء مالی با اهمیت به‌طور مستقیم بر مبلغ و زمان‌بندی درآمد گزارش‌شده تأثیر می‌گذارد. طبق الزامات استاندارد حسابداری شماره ۴۳ ایران (IFRS 15)، عدم شناسایی یا برآورد نادرست این جزء می‌تواند به بیش‌اظهاری یا کم‌اظهاری درآمد منجر شود. برای مثال، اگر اثر ارزش زمانی پول در یک قرارداد با پرداخت‌های تأخیری نادیده گرفته شود، درآمد به‌صورت غیرواقعی افزایش می‌یابد، که تصویر نادرستی از عملکرد مالی ارائه می‌دهد. این استاندارد تأکید دارد که واحدهای تجاری باید فرآیندهای محاسبه و تنظیم جزء مالی را مستند کرده و از نرخ‌های تنزیل معتبر استفاده کنند تا قابلیت اتکای صورت‌های مالی حفظ شود.

افشا و شفافیت:
بخش افشای استاندارد حسابداری شماره ۴۳ ایران و قسمت مشابه در IFRS 15 الزام می‌کنند که واحدهای تجاری اطلاعات مربوط به جزء مالی با اهمیت را در یادداشت‌های توضیحی صورت‌های مالی افشا کنند. این افشا شامل موارد زیر است:

  • شرح قراردادهایی که شامل جزء مالی با اهمیت هستند و دلایل شناسایی آن‌ها.
  • نرخ‌های تنزیل استفاده‌شده و روش‌های محاسبه ارزش فعلی.
  • تأثیر جزء مالی با اهمیت بر درآمد گزارش‌شده و بدهی‌ها یا دارایی‌های ناشی از قرارداد.
  • قضاوت‌های حرفه‌ای اعمال‌شده در ارزیابی جزء مالی و مفروضات مرتبط.

این افشا، طبق الزامات استاندارد حسابداری شماره ۴۳ ایران (IFRS 15)، به ذی‌نفعان امکان می‌دهد تا ریسک‌های مرتبط با زمان‌بندی پرداخت‌ها و ارزش زمانی پول را ارزیابی کرده و به گزارش‌های مالی اعتماد بیشتری داشته باشند.

گردآوری، ترجمه و تدوین
دکتر سید محمد باقرآبادی


انجمن حسابداران خبره ایران
نوآوری در اندیشه، پیشرو در عمل

معرفی مفهوم:
این مفهوم در حسابداری به معنای متمایز است. متمایز (Distinct) به کالاها یا خدماتی اشاره دارد که در یک قرارداد با مشتری به‌صورت جداگانه قابل شناسایی هستند و مشتری می‌تواند به‌طور مستقل از آن‌ها استفاده کند یا آن‌ها را همراه با سایر منابع موجود به‌کار ببرد. در چارچوب بخش شناسایی تعهدات عملکردی استاندارد حسابداری شماره ۴۳ ایران و قسمت مشابه در IFRS 15، مفهوم متمایز برای تعیین اینکه کدام کالاها یا خدمات در یک قرارداد باید به‌عنوان تعهدات عملکردی جداگانه شناسایی شوند، استفاده می‌شود. این مفهوم نقش کلیدی در تخصیص قیمت معامله و شناسایی درآمد به‌صورت دقیق و متناسب با ارزش هر تعهد عملکردی ایفا می‌کند، که برای ارائه شفاف و قابل اتکای صورت‌های مالی حیاتی است.

ویژگی‌ها و اهمیت:
کالاها یا خدمات متمایز دارای ویژگی‌های زیر هستند:

قابلیت استفاده مستقل: مشتری باید بتواند از کالا یا خدمت به‌تنهایی یا همراه با منابعی که به‌راحتی در دسترس دارد، استفاده کند.
قابل شناسایی جداگانه: کالا یا خدمت باید از سایر کالاها یا خدمات در قرارداد قابل تفکیک باشد و به‌عنوان بخشی از یک بسته یکپارچه ارائه نشود.
مبنای تخصیص درآمد: تعهدات عملکردی متمایز به‌عنوان واحدهای جداگانه برای تخصیص قیمت معامله و شناسایی درآمد در نظر گرفته می‌شوند.
نیاز به قضاوت حرفه‌ای: تعیین اینکه یک کالا یا خدمت متمایز است یا خیر، اغلب نیازمند تحلیل شرایط قرارداد و رفتار مشتری است.
اهمیت این مفهوم در بخش شناسایی تعهدات عملکردی استاندارد حسابداری شماره ۴۳ ایران و قسمت مشابه در IFRS 15 به این دلیل است که شناسایی نادرست کالاها یا خدمات متمایز می‌تواند به تخصیص نامناسب قیمت معامله و شناسایی نادرست درآمد منجر شود. برای مثال، اگر یک کالا و خدمت به اشتباه به‌عنوان یک تعهد عملکردی واحد در نظر گرفته شوند، درآمد ممکن است زودتر یا دیرتر از موعد ثبت شود، که تصویر نادرستی از عملکرد مالی ارائه می‌دهد. طبق الزامات استاندارد حسابداری شماره ۴۳ ایران (IFRS 15)، شناسایی دقیق تعهدات متمایز به واحدهای تجاری کمک می‌کند تا درآمد را به شکلی منعکس کنند که با ارزش اقتصادی هر جزء از قرارداد هم‌راستا باشد. این مفهوم در صنایعی مانند فناوری، مخابرات، تولید، و خدمات که قراردادها شامل چندین کالا یا خدمت هستند، کاربرد گسترده‌ای دارد.

کاربرد در استاندارد حسابداری:
طبق الزامات استاندارد حسابداری شماره ۴۳ ایران (IFRS 15)، مفهوم متمایز در مرحله دوم چارچوب پنج‌مرحله‌ای شناسایی درآمد (شناسایی تعهدات عملکردی در قرارداد) برای تعیین تعهدات عملکردی جداگانه استفاده می‌شود. فرآیند اعمال این مفهوم شامل مراحل زیر است:

ارزیابی قابلیت استفاده مستقل: واحد تجاری بررسی می‌کند آیا مشتری می‌تواند از کالا یا خدمت به‌تنهایی یا همراه با منابع موجود (مانند نرم‌افزارهای دیگر یا تجهیزات) استفاده کند. برای مثال، یک گوشی هوشمند ممکن است به‌تنهایی قابل استفاده باشد، اما یک به‌روزرسانی نرم‌افزاری خاص ممکن است وابسته به سیستم موجود باشد.
ارزیابی قابلیت تفکیک: واحد تجاری بررسی می‌کند آیا کالا یا خدمت از سایر اجزای قرارداد قابل تفکیک است یا به‌عنوان بخشی از یک بسته یکپارچه ارائه می‌شود. برای مثال، طراحی و نصب یک سیستم ممکن است چنان درهم‌تنیده باشند که به‌عنوان یک تعهد واحد در نظر گرفته شوند.
شناسایی تعهدات متمایز: اگر کالا یا خدمت هر دو شرط بالا (قابلیت استفاده مستقل و تفکیک‌پذیری) را داشته باشد، به‌عنوان یک تعهد عملکردی جداگانه شناسایی می‌شود.
تخصیص قیمت معامله: قیمت معامله بر اساس قیمت‌های فروش مستقل به تعهدات متمایز تخصیص می‌یابد، و درآمد در زمان ایفای هر تعهد شناسایی می‌شود، طبق الزامات استاندارد حسابداری شماره ۴۳ ایران (IFRS 15).
طبق الزامات استاندارد حسابداری شماره ۴۳ ایران (IFRS 15)، واحد تجاری باید قضاوت‌های حرفه‌ای خود در تعیین کالاها یا خدمات متمایز را مستند کرده و در صورت تغییر شرایط قرارداد (مانند افزودن اجزای جدید)، تعهدات را بازنگری کند.

چالش‌ها و پیچیدگی‌ها:
شناسایی کالاها یا خدمات متمایز با چالش‌هایی مواجه است، از جمله:

قضاوت حرفه‌ای در تفکیک‌پذیری: تعیین اینکه آیا یک کالا یا خدمت از سایر اجزای قرارداد قابل تفکیک است، می‌تواند دشوار باشد، به‌ویژه در قراردادهای پیچیده مانند پروژه‌های سفارشی. طبق الزامات استاندارد حسابداری شماره ۴۳ ایران (IFRS 15)، واحد تجاری باید عواملی مانند یکپارچگی اجزا یا وابستگی آن‌ها را تحلیل کند.
وابستگی به تجربه مشتری: درک اینکه مشتری چگونه از کالا یا خدمت استفاده می‌کند (به‌تنهایی یا همراه با سایر منابع) نیازمند تحلیل رفتار مشتری است، که ممکن است با عدم قطعیت همراه باشد.
قراردادهای یکپارچه: در مواردی که کالاها یا خدمات به‌شدت درهم‌تنیده هستند (مانند طراحی، ساخت، و نصب یک سیستم)، شناسایی آن‌ها به‌عنوان متمایز یا غیرمتمایز چالش‌برانگیز است.
تغییرات در قرارداد: تعدیلات قرارداد (مانند افزودن خدمات جدید) ممکن است بر متمایز بودن تعهدات تأثیر بگذارد، که نیاز به بازنگری تخصیص درآمد دارد.
مستندسازی تحلیل: اثبات اینکه یک کالا یا خدمت متمایز است، نیازمند مستندات قوی، مانند تحلیل‌های بازار، قراردادها، یا شواهد رفتار مشتری، است.
برای رفع این چالش‌ها، واحدهای تجاری باید از تحلیل‌های دقیق، داده‌های بازار، و مشاوره با حسابرسان یا کارشناسان مالی استفاده کنند تا اطمینان حاصل شود که شناسایی کالاها یا خدمات متمایز با الزامات استاندارد حسابداری شماره ۴۳ ایران (IFRS 15) هم‌راستا است.

مثال‌های عملی:

تکنولوژی: یک شرکت نرم‌افزاری یک نرم‌افزار حسابداری و خدمات پشتیبانی یک‌ساله را به مبلغ ۱۵ میلیون تومان می‌فروشد. نرم‌افزار به‌تنهایی قابل استفاده است (مشتری می‌تواند بدون پشتیبانی از آن استفاده کند) و از پشتیبانی قابل تفکیک است. طبق الزامات استاندارد حسابداری شماره ۴۳ ایران (IFRS 15)، نرم‌افزار و پشتیبانی به‌عنوان دو تعهد عملکردی متمایز شناسایی می‌شوند. قیمت معامله بر اساس قیمت‌های فروش مستقل (نرم‌افزار ۱۲ میلیون، پشتیبانی ۴ میلیون) تخصیص می‌یابد: نرم‌افزار ۱۱.۲۵ میلیون و پشتیبانی ۳.۷۵ میلیون. درآمد نرم‌افزار در زمان تحویل و پشتیبانی به‌صورت تدریجی شناسایی می‌شود.

مخابرات: یک شرکت مخابراتی گوشی هوشمند و بسته اینترنتی یک‌ساله را به مبلغ ۸ میلیون تومان می‌فروشد. گوشی به‌تنهایی قابل استفاده است و بسته اینترنتی جداگانه ارائه می‌شود. طبق الزامات استاندارد حسابداری شماره ۴۳ ایران (IFRS 15)، گوشی و بسته به‌عنوان تعهدات متمایز شناسایی می‌شوند. قیمت معامله بر اساس قیمت‌های فروش مستقل (گوشی ۶ میلیون، بسته ۳ میلیون) تخصیص می‌یابد: گوشی ۵.۳۳ میلیون و بسته ۲.۶۷ میلیون. درآمد گوشی در زمان تحویل و بسته به‌صورت تدریجی ثبت می‌شود.

تولید صنعتی: یک شرکت تولیدی یک دستگاه و خدمات نصب را به مبلغ ۱۰۰ میلیون تومان می‌فروشد. دستگاه به‌تنهایی قابل استفاده نیست، زیرا نصب تخصصی بخشی از فرآیند است و این دو جزء به‌شدت یکپارچه هستند. طبق الزامات استاندارد حسابداری شماره ۴۳ ایران (IFRS 15)، دستگاه و نصب به‌عنوان یک تعهد عملکردی غیرمتمایز شناسایی شده و درآمد کل ۱۰۰ میلیون در زمان تکمیل نصب ثبت می‌شود.

تأثیر بر گزارشگری مالی:
شناسایی کالاها یا خدمات متمایز به‌طور مستقیم بر تخصیص درآمد و زمان‌بندی شناسایی آن تأثیر می‌گذارد. طبق الزامات استاندارد حسابداری شماره ۴۳ ایران (IFRS 15)، شناسایی نادرست تعهدات متمایز می‌تواند به تخصیص نامناسب قیمت معامله منجر شود، که زمان‌بندی یا مبلغ درآمد را تحریف می‌کند. برای مثال، اگر یک خدمت متمایز به اشتباه به‌عنوان بخشی از یک تعهد واحد ثبت شود، درآمد ممکن است زودتر از موعد شناسایی شود، که تصویر نادرستی از عملکرد مالی ارائه می‌دهد. این استاندارد تأکید دارد که واحدهای تجاری باید تحلیل‌های خود در مورد متمایز بودن را مستند کرده و از شواهد معتبر برای پشتیبانی از تصمیمات خود استفاده کنند تا قابلیت اتکای صورت‌های مالی حفظ شود.

افشا و شفافیت:
بخش افشای استاندارد حسابداری شماره ۴۳ ایران و قسمت مشابه در IFRS 15 الزام می‌کنند که واحدهای تجاری اطلاعات مربوط به شناسایی کالاها یا خدمات متمایز را در یادداشت‌های توضیحی صورت‌های مالی افشا کنند. این افشا شامل موارد زیر است:

شرح تعهدات عملکردی متمایز شناسایی‌شده در قراردادهای کلیدی.
معیارهای مورد استفاده برای تعیین متمایز بودن کالاها یا خدمات (مانند قابلیت استفاده مستقل یا تفکیک‌پذیری).
قضاوت‌های حرفه‌ای اعمال‌شده در تحلیل متمایز بودن و تأثیر آن بر تخصیص درآمد.
تأثیر شناسایی تعهدات متمایز بر درآمد گزارش‌شده و بدهی‌های ناشی از قرارداد.
این افشا، طبق الزامات استاندارد حسابداری شماره ۴۳ ایران (IFRS 15)، به ذی‌نفعان امکان می‌دهد تا دقت و شفافیت تخصیص درآمد را ارزیابی کرده و به گزارش‌های مالی اعتماد بیشتری داشته باشند.

گردآوری، ترجمه و تدوین
دکتر سید محمد باقرآبادی

انجمن حسابداران خبره ایران
نوآوری در اندیشه، پیشرو در عمل

خبرنامه

پست های برتر وبلاگ انجمن حسابداران خبره ایران را از طریق ایمیل دریافت کنید.